مقدمه  ✍ نویسندگان نائینویانا این تصور که رفتار مجرمانه صرفاً نتیجه انتخاب یا شرایط فردی است، به طور گسترده توسط محققان و محققان رد شده است در حقیقت، بخش قابل توجهی از افرادی که به جنایت تبدیل می شوند، در دوران کودکی خود حوادث آسیب زا و تکوینی را تجربه کرده اند که اقدامات آینده آنها را شکل می دهد این مقاله مفهوم تجربیات نامطلوب دوران کودکی ACEs و چگونگی کمک آنها به توسعه رفتار مجرمانه را بررسی خواهد کرد ادامه مطلب
نویسنده کیمیا نظری نظریه دلبستگی که برای اولین بار توسط جان بالبی در دهه ۱۹۵۰ مطرح شد، بیان می کند که تجربیات اولیه مراقبت و پرورش، توانایی فرد را برای ایجاد روابط سالم در طول زندگی خود شکل می دهد بالبی، ۱۹۶۹ در حالی که این مفهوم در درجه اول برای درک پویایی های بین فردی به کار گرفته شده است، تحقیقات اخیر نشان می دهد که سبک دلبستگی ممکن است پیامدهایی برای گرایش فرد به رفتار مجرمانه نیز داشته باشد در اصل، نوع دلبستگی به نحوه ادراک و واکنش افراد به تعاملات اجتماعی، به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی اشاره دارد سه دسته اصلی از سبک های دلبستگی وجود دارد ایمن، اضطرابی و اجتنابی افراد با سبک دلبستگی ایمن مهارت های تنظیم عاطفی دارند، تمایل دارند به دیگران اعتماد کنند و در ارتباطات اجتماعی شرکت کنند در مقابل، افراد با سبک دلبستگی اضطرابی اغلب هنگام جدا شدن از مراقبان، نیاز، دلهره و اضطراب مفرط را از خود نشان می دهند در همین حال، افراد با سبک دلبستگی اجتنابی تمایل به سرکوب اح
نویسنده ویانا رفتار مجرمانه از دیرباز موضوع نگرانی محققان، تگذاران و مقامات مجری قانون بوده است در حالی که علل دقیق جنایت چند وجهی و پیچیده باقی مانده است، پیشرفت های اخیر در علوم اعصاب، زیربنای عصبی زیستی رفتار مجرمانه را روشن کرده است در این مطلب به بررسی مشکلات مختلف مغز مرتبط با فعالیت های جنایی می پردازیم و روابط پیچیده بین عملکرد شناختی، تنظیم هیجانی و نتایج رفتاری را بررسی می کنیم ادامه مطلب
آخرین جستجو ها